موسیقی و نامداران

آشنایی با نامداران موسیقی

موسیقی و نامداران

آشنایی با نامداران موسیقی

زنده یاد ناصر عبداللهی

 ناصر عبداللهی 

دل من یه روز به دریا زد و رفت پشت پا به رسم دنیا زد و رفت

زنده ها خیلی براش کهنه بودن خودش تو مرده ها جا زد و رفت

در زمان حیات دنیوی هنرمندی به نام ناصر عبدالهی مدتی در این فکر بودم با این هنرمند مردمی ارتباط برقرار کنم . به سایت ایشان مراجعه کردم . شماره تلفن هایی بود . آدرس ایمیل هم گذاشته شده بود . دیگر مطمئن شدم راحت می شود با او هم کلام گردید . به دنبال بهان ها و پیش زمینه بودم و بعد از مدتی دیگر به همان آدرس سایت مراجعه کردم اما صفحه ایی با این آدرس و به این نام باز نمی شد . صبر دادم باز هم به نتیجه ایی نرسیدم بهترین بهانه من این بود که با او در رابطه با ترانه هوای حوا هم کلام باشم . در همین فکر بودم که سایت های معتبر خبری اعلام کردند که ناصریا در بیمارستان بندر عباس - دکتر : تنها بیست درصد شانس و امید زنده بودن میتوان در نظر گرفت . ناصریا به بیمارستان تهران منتقل می شود . اوضاع او نا مناسب است . حرف و حدیث فراوان در باره علت بستری شدنش وجود داشت . یکی از تصادف دیگری از کلیه و یکی دیگر هم از ضرب وشتم او توسط افراد ناشناس خبر میداد . یک عده بیکار هم شروع به شایعه پردازی و تهمکت ناروا به مرد با ایمان در موسیقی ایران پرداختند . اما تهمت ها را هیچکس باور نداشت رییس کمیسیون بهداشت و درمان کمیسیون مجلس، دکتر رضایی کلیه‌ی سوابق و آزمایش‌های ناصر عبداللهی را دید و اعلام کرد که اصلا بیماری به دلیل مسمومیت نبوده است و او به دلیل ضربه ا‌یی به بستر بیماری افتاد.همین تاییدی بر پاک بودنش بود .

ضریب هوشی و فشار پایین ناصریا دیگر جای هخیچ گونه امیدی را نگذاشته بود تنها خدا می توانست اورا در این دنیا نگاه دارد اما او به دنیای دیگری رفت و از این دنیایی که خود انسان ها به ویرانه تبدیل کردند راحت شد .

به گزارش فارس،در مراسم تشییع پیکرناصر عبداللهی

محمدعلی چاووشی رئیس صنف شرکت‌های تولید محصولات شنیداری با بیان اینکه «عبدالهی»شهید اندیشه علوی است، گفت: او نازنین هنرمندی بود که بدون تردید مورد هدایت و حمایت اولیاء الهی بود. دوربین‌های شبکه اول سیما برای اولین بار در دهه فجر و در بندرعباس او را به به عنوان یک حادثه هنری شکار کردند و ناشر محترمی برای اولین بار آثار او را روانه گوش‌های مردم نمود. ناصر جوان فرزانه‌ای بود که فرصت بسیاری برای ارائه آنچه در ذهنش بوده نداشت.«عبداللهی»فرا فرقه بود و خوشا به حالش که نیالوده به عصیان رفت. متاسفانه دهان‌های آلوده و برخی مطبوعات اتهامات ناروایی به این مرد بزرگ روا داشتند.در صورتی که در زمره هنرمندان و موسیقی دانان جوان کمتر کسی به تدیین، پاکی و نجابت او بود.

چاووشی تاکید کرد: «ناصر» شهید اندیشه علوی است و حتما دستگاه‌های دست اندرکار به نمایندگی از این سیل سرشک و موج عاطفه به خون خواهی او برخواهند خواست و اگر اندیشه وهابیت تاب این صبوری را نداشته است حتما خون او گریبان قاتلان را خواهد گرفت.

ناصر خود گفته بود که آخرین آلبومش معجزه نام خواهد داشت ( او در بندر عباس مشغول ضبط کاری صوتی و تصویری برای خلیج فارس بود ) . او به بندر عباس مراجعت و در خانه ایی ساکن شده بود .

هوای حوا از ناصر عبداللهی خیلی ها را به تفکر درست وا داشته بود و نادان هایی را ناراحت و نگران نموده بود .

بیشتر جایی برای نوشتن به دلیل اینکه شخصیتش نوعی خاص در میان هنرمندان بود و همه او را به خوبی می شناختند نیاز نمیبینم . او خوب معرف همه دوستان ودوستدارانش بود هست و خواهد بود .

همین برای او در این دنیا بس که اول به فکر توشه آخرت بوده و دوم اینکه مراسم تشعییع جنازه او بسیار با شکوه و با جمعیت فراوان جمعیت برگزار گردید .

ناصر خود را برای آخرت آماده می کرد .

 

حال به بیوگرافی از او می پردازیم :

ناصر عبداللهی

ناصر عبداللهی معروف به ناصریا در ساعت ده و پانزده دقیقه روز دهم ماه دی ماه سال یک هزار سیصد و چهل ونه هجری خورشیدی در مسجد بلال شهر بندر عباس برای آغاز زندگی سراسر پویا همراه با تفکر و تعقل قدم به این دنیا گذاشت .

از خاک آمد تا بداند به سوی خدا باید رفت .

او فرزند سوم خانواده ایی مذهبی و متعصب با چهار برادر و یک خواهر بود .

از دوران نوجوانی و از سن سیزده سالگی با تشویق برادر بزرگترش خواندن را آغاز کرد .

او هنوز به سن بیست سالگی نرسیده بود که با دختری از اهالی خونگرم بندر عباس ازدواج نمود و ثمره آن چهار فزرند به نام های نوید - نازنین - نامی و نینا که نینا تنها دوسال بیشتر با پدرش را ندید بود .

ناصر علاوه بر صدای زیبا و رسای و دلنشین بمی که داشت هنر زیبای نوازندگی را با جان و دل دنبال میکرد .

او با دلش گیتار می نواخت . فعالیت های بسیار زیاد در امور فرهنگی استان هرمزگان برایش بهترین کار ممکن بود . تا اینکه روزی در شهر بندر عباس برنامه صبح بخیر ایران از او برای نواختن کیبورد و اجرای چند قطعه در پشت صحنه دعوت نمود و هنر نمایی او باعث شد تا اقبال واحدی مجری صبح بخیر ایران از او برای اجرا در برنامه های تهران دعوت کرد .

اجرای قطعه ایی زیبا برای حضرت فاطمه ( س ) که بسیار متفاوت و شنیدنی همگان را جذب می نماید . یک قطعه زیبای دیگر برای حضرت ابوالفضل عباس (ع) بیشتر نگاه ها را به سمت او معطوف نمود . موسیقی پاپ در ایران در مرحله نوپایی قرار گرفته بود . اجرای ترانه بهار بهار یادگاری از او در همین دوران می باشد . دیگر او به صورت جدی و حرفه ایی فعالیت های خود را می توانست آغاز نماید . در اول کار آلبوم عشق است با ترانه های محمد علی بهمنی و دکلمه های پرویز پرستویی و هم صدایی امیر کریمی در بعضی از قطعه ها برایش مثبت ارزش یابی می شد .

ناصر عبداللهی در پاییز سال هفتاد و نه با همراهی بهنام ابطحی در تنظیم آثارش و باز هم دکلمه خوانی پرویز پرستویی آلبومی پرفروش در آن سال و ماندگار ارائه می نماید ترانه های خدانگهدار که با گیتار خودش هم صدا بود و ناصریا او را در مرتبه ایی خاص و دوست داشتنی قرار داد . دیگر همه او را ناصریا می شناختد . او به محض رسیدن به شهرت محبوبیت را ارجح دانست و مردمی ماند و خواند . حتی در برنامه هایی که بسیار ساده به نظر می رسیدند وقتی متوجه میشد به واقع مردم مخاطب قرار دارند با جان و ددل شرکت میکرد . امتحان او در این مرحله بسیار مهم بود که با سربلندی پیروز شد چرا که متاسفانه بعضی از هنرمندان به این اوج شهرت و محبوبیت می رسد اعتقدات دینی و فرهنگی گذشته خود را که هر چند صحیح هم باشد زیر پا گذاشته و در غرور غرق می گردند . ناصریا از اعتقاداتش دست نکشید و محمکتر و راسختر از گذشته به آنان پایبند شد .

در سال یک هزار سیصد و هشتاد و یک آلبومی به نام بوی شرجی با تمی جنوبی و بندری در عین حال جوان پسندانه به مردم کشورش تقدیم کرد .

استقبال از این کار نسبت به کار قبلی کم بود . ناصریا در واپسین ماه های سال شتاد و دو البوم هوای حوا را منشتر کرد که حال و هوای دوستت دارم را زنده نمود .

ترانه های محمد علی بهمنی به همراهخ ملودی هایی از خودش و فرزداد فرومند و تنظیم بهنام ابطحی کاری کرده بود کارستان تم جوان پسند ترانه پر مایه و با مفهوم تنظیم و ملودی آن چه که نو و ارزشمند بود .

ترانه هوای حوا هم مثل ناصریا و خدانگدار در دل همه جا باز کرده بود .

کار بر روی آخرین البوم هنریش که قبل از مرگ این را اعلام نموده بود یعنی معجزه با همکاری موزیسین های جوان و خوش فکر ایرانی مثل بهنام صفاریان نیمه تمام ماند .

ناصریا مدتی قبل از مرگش به محله تولد خویش در بندر عباس رفته بود و در منزلی ساکن شده بود .

رفتار و اخلاق او در این اواخر بسیار متفاوت شده بود .

بیشتر در خود بود و بسیار به مطالعه و تحقیق در زمینه عرفاتن و هرچه در این وادی هست می پرئاخت .

بیت شعر و کلامی که در یکی از مصاحبه هایش در مطبوعات برای حرف آخر آ« مصاحبه گفته بود را در پایان می نویسیم :

(( دانه و دام در این راه فراوان اما

مرغ دلیر زهر دام رها می داند

تقدیم به کسانی که ظرفیت وجودی خویش را با توسل ب حضرت حق افزایش داده اند و با تبعیت از عنایات ویژه آن مقام خود را آلوده ساخته های ذهنی و لحظه های دنیا نمی کنند . ))

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد