موسیقی و نامداران

آشنایی با نامداران موسیقی

موسیقی و نامداران

آشنایی با نامداران موسیقی

خواننده : آندره آ بوچلی

آندره آ بوچلی نابینا چهارمین تنور بزرگ و مرد سال موسیقی جهان

"

اگر خدا صدایی دارد حتما آن صدا صدای بوچلی است"

این بدون شک همان حرفی است که خواننده معروف و محبوب کانادایی سلندیون در هنگام اجرا و ضبط آهنگ

The Prayer

با آندره آ بوچلی هنرمند بزرگ و نابینای اهل ایتالیا بر سر زبان آورده است .

روز22 سپتامبر سال 1958 میلادی در یک خانواده روستایی در شهر لایاتیکو در نزدیکی سرزمین عشاق توسکانی نوزادی به دنیا آمد که بعدها همه نام او را فراموش نکردند : آندره آ بوچلی

او که فرزند یک کشاورز ساده بود از بیماری تنبلی چشم در عذاب بود و به همین دلیل پدرش دست از کار بر روی مزرعه می کشد و به همراه خانوادهاش به شهر مهاجرت میکند تا شاید بتواند راه حلی برای بیماری آندره پیدا نماید . در همین اوصاف پدر و مادر امیدوار آندره آ با مشاهده اتعداد و هوش فراوان فرزندشان در هنر موسیقی در سن 6 سالگی او را با درس و مکتب رسمی پیانو تشویق و پرورش می دهند و از اینجا بود که عشق و علاقه آندره آ به اپرا شکل میگیرد.

آندره آ اولین جایزه خود را در سن 10 سالگی دریافت مینماید . آندره آ در کنار موسیقی هر از گاهی به ورزش مورد علاقه اش فوتبال می پرداخت که در سن 12 سالگی در موقع بازی فوتبال در اثر یک برخورد بینایی چشماهای بیمارش را به طور کلی و برای همیشه از دست میدهد .همین علت کافی بود تا آندره آ نا امید منزوی و گوشه نشین شود . اما این نا امیدی دوامی نیاورد و بعد از مدتی در همان سال در اولین رقابت حرفه ایی موسیقیایی خود در

Margherita D'Oro

شرکت نماید و با اجرای اثر

"O Sole Mio"

عنوان برنده اول را به خود اختصاص دهد .

آندره آ با توجه به اینکه خوانندگی اپرا نواختن پیانو فلوت و ساکسیفون قبل از نابینایی یاد گرفته و تمرینات زیادی انجام داده بود پس از نابینایی فقط مشغول درس خواندن در مدرسه نابینایان می شود . بعد از این ماجرا آندره آ برای ادامه تحصیل در رشته حقوق به دانشگاه پیزا پا میگذارد.به گفته وی لذت بخش ترین سالهای دوران زندگیش همین دوران بوده است.وی حقوق را تا درجه دکترا در دانشگاه پیزا ادامه داد و در همین ایام با انزوا زندگی می کرد .بوچلی با به دست آوردن موقعیتی دیگر در زندگی دوباره درس خوانندگی اپرا را با کسی که در دوران کودکی تا سر حد یک بت می شناخت یعنی فرانکو کورلی خواننده شهیر اپرای ایتالیا ادامه دادو بعد از مدتی کار حقوق را به طور کلی کنار گذاشت . او به به شدت تمرین مینمود و شبها به پیانو زدن رو می آورد . بوچلی ازدواج کرده بود و باید با نوازندگی پیانو خرج زن و بچه اش را تامین نماید و از این راه به امرار معاش بپردازد . صداقت و سر سختی آندره آ در کارش باعث می شود تا زوکرو ستاره معروف ایتالیایی راک برای اجرای یک همخوانی در آهنگ

Miserere

او را دعوت نماید . این کار برایش تنها یک اعتبار و اجرا نبود بلکه با هوش و ذهن خلاقش توانست کوله بار علمی و تجربی خودش را در موسیقی با توجه به آموخته هایش در این کار از زوکرو پر نماید . این اجرا بزرگترین دستاوردش بود و دلیل آن هم اینکه :

زوکرو برای دوئت به دنبال یک همخوان تنور میگشت و دوست داشت آن را با لوچیانو پاواروتی خواننده معروف اپرا اجرا کند . در همین حین صدای آندره آ را امتحان و ضبط می نماید و بعد لو چیانو پاواروتی صدای او را بر روی نوار ضبط شده می شنود . در آنجا پاواروتی به زوکرو اطمنیان میدهد که صدای آندره آ همانی است که می خواهد .

زوکرو درباره بوچلی در جایی گفته است که : آندره آ باور نکردنی بود . در صدای او چیزی نهفته بود که صدای دیگر خواننده های تنور نداشت .او با روحش می خواند.

پاواروتی با شنیدن آن قطعه برای زوکرو چنین مینویسد ."این آدم کیست؟! شما با وجود او به من احتیاجی ندارید . کسی نمیتواند بهتر از او آن را بخواند!"

با این اوصاف دوئت با همخوانی زوکرو و پاواروتی ساخته شد و از فروش بسیار بالایی برخوردار گردید . یک سال بعد باز هم زوکرو از بوچلی دعوت می کند البته این بار برای تور اروپایی جهت اجرای زنده یا همان کنسرت بزرگ زوکرو که با استقبال شدید و رویایی مردم از صدای آندره آ بوچلی روبرو می شود . بعد از مدتی بوچلی و پاواروتی همدیگر را ملاقات مینمایند و دوستی عمیق آن دو این چنین شکل میگیرد.در آغاز همکاری بوچلی در کنسرت خیریه ایی که هر سال توسط پاواروتی برگزار میگردد و در آن دو دنیای موسیقی کلاسیک و پاپ با هم پیوند داده میشوند شرکت میکند . پاواروتی از آندره آ برای اجرای یک همخوانی اپرا بر روی سن دعوت مینماید که همین اجرا او را به عنوان یکی از بزرگترین نوابغ موسیقی اپرا در دنیا مبدل می سازد. پاواروتی که شایستگی ها و استعداد فراوان و صدای زیبای بوچلی را به خوبی شناخته بود او را در کنار خود نگه میدارد و آموزش ها و تکنیک های بسیار زیاد و ارزنده ایی را به آندره آ می آموزد .

این گفته خود آندره آ بوچلی :" من از آن بچه هایی بودم که همیشه خویشاوندان از آنها می خواهند برایشان آواز بخوانند. به نظر من خود انسان تصمیم نمیگیرد که خواننده شود بلکه دیگران با واکنشهایشان این تصمیم را برای وی میگیرند." نشان دهنده این است که او برخلاف بسیاری از خوانندگان که در رویای خواننده شدن بودن و حس زودگذر و تفریحی دیگران را بهانه ایی برای این کار میدانند او روح موسیقی و درک وحس ماندگار دیگران را دلیل میداند.

اکثر منتقدان موسیقی این خواننده نابینای اهل توسکانی که توسط زوکرو فورناکیاری (ستاره راک ایتالیا ) و لوچیانو پاواروتی کشف شد را یک تنور خوان که دارای هیجان انگیز ترین صدای اپرایی است نام میبرند. خواننده ایی که به غیر از اپرا و نوازندگی چند ساز مختلف به صورت حرفه ایی دوئتهای زیبا و ماندگاری را با سلین دیون - سارا برایتمن - اروس رامازوتی وال جاربو اجرا نموده است .

ال جاربو یکی از خوانندگان ونوازندگان بزرگ و شناخته شده جاز درباره دوئت با آندره آ چنین می گوید :"من افتخار داشتم تا با زیباترین صدای دنیا هم آواز شوم ."

آندره آ مردی که از کافه های شبانه به روی صحنه آمد و آنچنان روح انسان ها را تسخیر ساخت که نام او در تاریخ به عنوان موفقترین و معروفترین و مهمتر از همه محبوب ترین خواننده جهان تثبیت گردید . کسی که کار خود را با ضبط قطعه های اپرا به زبان ایتالیایی آغاز نمود و در سال 1999 میلادی همان خواننده اپرا به عنوان بزرگترین خواننده پاپ اتنخاب گردید. صدای آندره آ بوچلی را پخته ترین صدای معاصر می نامند. قدرت و گرمای مقاومت نا پذیر صدایش به فراتر از زبان ها ملیت ها و فرهنگ ها کشیده شده است.

بوچلی پس از سه تنورخوان نام آشنا و شهیر معاصر : پاواروتی - خوزه کاره راس و دومینگو به عنوان چهارمین تنور در تمام دنیا لقب گرفته است .

آندره آ در سال 1993 میلادی گام به فستیوال موسیقی سانرموی ایتالیا میگذارد و در مسابقه مقدماتی برنده و رکوردار امتیاز تازه واردین میگردد.در رقابت اصلی و نهایی با اجرای آهنگ زیبای

IL Mare Calmo Della Sara

برنده میشود.

آهنگهای بوچلی در صدر پرفروشترین های فرانسه - آلمان - هلند - بلژیک ( 12 هفته متوالی ) و ایتالیا قرار میگیرد .

او پس از پخش اولین آلبوم حرفه ایی خود موفق کسب جایزه صفحه طلایی میشود .

در سال 1996 سارا برایتمن خواننده مشهور سوپرانو آهنگ

Con Te Partiro

بوچلی را در هنگام صرف نهار با دوستانش در یک رستوران میشنود و سارا برایتمن حیران و سرمست از خواننده و ترانه آن می گردد .همین ماجرا باعث می شود تا دو ماه بعد آندره آ بوچلی و سارا برایتمن به همراه تعدادی از اعضا و نفرات شناخته شده ارکستر سمفونی لندن در کشور آلمان کنسرت دهند . در این کنسرت بزرگ و با شکوه ترانه

Time To Say Goodbye

توسط بوچلی و سارا همخوانی میشود . آهنگی که رکورد فروش همه تولیدات موسیقی سال را میشکند .این اثر زیبا نزدیک به 6 ماه در صدر بهترین های آلمان و سالهای متوالی در صدر پرفروشترین آلبوم های موسیقی این کشور باقی میماند . بوچلی بعد از این کنسرتها با شرکت

Polygram

قرارداد امضاء مینماید و آلبومی را این بار در سبک پاپ به نام

Romanza

ارائه میدهد که به عنوان بهترین آلبوم در غرب شناخته می شود.

جایزه ها و برترین شدن ها و رکورد شکستن ها در دنیای حرفه ایی و البته علمی موسیقی آسان نیست اما آندره آ باز هم به آسانی تکرار میکند.

در سال 1997 ترانه مشترکش با سارا برایتمن جایزه اکو برای بهترین تک ترانه را تصاحب میکند.در سال 1998 آلبوم پنجمش را با عنوان

Aria

عرضه میکند که نتیجه این کار هم مثل بقیه آثارش با خوشنامی همراه بود و موفق به دریافت دومین جایزه اکو خود این بار به عنوان پرفروشترین آلبوم کلاسیک گردید.

در 19 آوریل همان سال بوچلی به سمت موسیقی در آمریکا رهسپار میشود.حاصل آن اجرای یک برنامه در واشنگتن و روز بعد از آن به کاخ سفید دعوت میشود .

تور داخل آمریکای او با موفقیتی کم نظیر روبرو میگردد و در تمامی اجراها سالن های محل کنسرت لبریز از هواداران و دوستداران این ستاره موسیقی کلاسیک و پاپ میشود . به دنبال این محبوبیت آندره آ بوچلی در آمریکا اقدام به اجرای یک دوئت ( هم خوانی ) با سلین دیون کانادایی در ترانه

The Prayer

می نماید.سلین دیون صدای آندره آ را به طرز جالب توصیف میکند:

"اگر خداوند آواز میخواند صدایش تا حد زیادی مانند آندره آ بوچلی بود."

در ماه مه سال 1998 به دنبال اوج موفقیتهای چشمگیر و تکرار شدنی تنها توسط خود اوموفق به دریافت دو جایزه بهترین خواننده ایتالیایی و بهترین راوی موسیقی کلاسیک از جشنواره موسیقی جهان در مونت کارلو گردید. در این سال بوچلی کاندیدای مقام بهترین هنرمند جدید در مراسم جوایز گرمی و اسکار بهتری ترانه متن بود .البته وی بی نصیب از جایزه ترانه نماند و برنده جایزه گلدن گلاب به خاطر ترانه زیبای

The Prayer

شد.

در ادامه موفقیت های بوچلی باید این چنین نوشت:

آندره آ اولین خواننده کلاسیکی است که رتبه اول تا سوم برترین های کلاسیک را با آلبوم های :

Sacred - Aria - Arias - Viaggio Italiano

نصیبش شده است.

در 28 اکتبر به دعوت شهردار نیویورک رودولف جیولیانی - بوچلی ترانه

Ave Maria

شوبرت را به یاد قربانیان حادثه 11 سپتامبر اجرا نمود . این دعوت ها تا جایی ادامه پیدا کرد که در 29 نوامبر به دعوت ملکه الیزابت برای اجرای برنامه در جشن هنر سالیانه سلطنتی شرکت نمود.

در ماه مه آلبوم

Scared Arias

به اتخاب شنوندگان موسیقی به عنوانبهترین آلبوم سال شناخته شد.در ماه اکتبر یکد جایزه ویژه برای فروش جهانیبیش از 40 میلیون نسخه کپی به بوچلی اهدا گردید.

Cieli di Toscana

در چند هفته اول ارائه به مردم فروش چندمیلیونی داشت و پر فروش ترین آلبوم جهان و آلبوم اول شبکه جهانی سی ان ان شد.

دو هفته در مقام سوم جدول انگلستان قرار گرفت . بالا ترین مقامی که تا به حال یک آلبوم خارجی زبان به خود اختصاص داده است. به جز آن آلبوم اشاره شده در کشورهای آلمان - هنگ کنگ - هلند - ایرلند - نروژ - پرتقال و سوئد جزو سه آلبوم برتر اتخاب شد.

در ماه مارس سال 2002 میلادی دو جایزه بهترین هنرمند ایتالیایی و بهترین هنرمند کلاسیک را در فستیوال جهانی مونت کارلمو دریافت نمود. در نوامبر سال 2004 میلادی آلبوم

Andrea

روانه دنیای موسیقی شد تا بار دیگر عنوانی را تصاحب کند .

نکته جالب اینکه آلبوم با خود آندره آ هم نام میباشد .بوچلی علت را اینگونه بیان میکند:

"ما درگیر انتخاب نام مناسبی برای آلبوم بودیم که یک نفر به من گفت والدینت چه نام زیبایی برایت گذاشته اند و من در حال ضبط این آلبوم در استودیو منزلم به این ایده رسیدم که این آلبوم مانند فرزند من است پس چراآن را آندره آ نام گذاشتم . این آلبوم خود من هستم .!"

آهنگساز : ژان میشل آندره ژار

ژان میشل آندره ژار

معمار موسیقی الکترونیکی

ژان میشل آندره ژار در 24 ماه آگوست سال 1948 میلادی درشهر لیون کشور فرانسه به دنیا آمد . ژان فرزند هنرمند و آهنگساز بزرگ و معروف هالیوود موریس ژار آهنگساز فیلم هایی همچون محمد رسول ا... - لورنس عربستان وفیلم های معتبر دیگری میباشد.

ژان از همان ابتدای زندگی از پدر موسیقیدانش دور افتاد و تنها با مادرش در فرانسه زندگی میکرد علت این جدایی مسافرت پدرش به آمریکا جهت فعالیت موسیقیایی در سینمای هالیوود بود. او در ابتدا علاقه چندانی به موسیقی نشان نمیداد حتی برای این بی انگیزگی و تمرین نکردن ها از بازی های دوران بچگی توسط استاد و مادرش محروم میشد . مادرش با مشورت پدر تصمیم میگرد تا او را نزد مربی دیگری جهت تعلیم پیانو بفرستد . در سال 1957 میلادی مدیریت مادر در زمینه استعداد فرزندش به نتیجه میرسد واستاد جدید موفق به ایجاد شور وشوق و علاقه وافر در ژان میشود .این انگیزه تا آنجا در او ایجاد میگردد که ژان در نوجوانی موسیقی را به عنوان رشته تحصیلی خود انتخاب می نماید . به این ترتیب ژان میشل آندره ژار فرزند آهنگساز نامی هالیوود به کنسرواتور پاریس قدم می گذارد .

بهترین اقدام برای شروع فعالیتهای موسیقی یک موزیسین تحصیلات آکادمیک میباشد که ژان آن را به خوبی و با خوش نامی به پایان رسانید .

حال دیگر وقت آن رسیده بود که او از تحصیلات اکادمیک خود بهره برداری و در عین حال کسب تجربه اندوزی به طور حرفه ای کند تا در آینده ایی نزدیک جا پای بزرگان موسیقی همچون پدرش بگذارد .

دیدن برنامه

Danny Logan & The Pirates

در سال 1964 کافی بود تا انگیزه ایی مجدد برای همین منظور را در او به وجود آورد تا با دوستانش اقدام به تشکیل گروه موسیقی

Mystere IV

در همین هنگام موفق به دریافت جایزه اول جشنواره خیابانی موسیقی پاریس گردید .

سه سال بعد در سال 1967 میلادی او گروه جدیدی را به نام

The Dustbins

تاسیس نمود و با آن گروه در قسمت کوتاهی از فیلم

Des Garcon Et Des Filles

شرکت کرد.

حالا نوبت به برگزاری تورهای هرچند کوچک کنسرت در اطراف و حوالی نورماندی رسیده بود .این یعنی آغاز یک اعتماد به نفس بزرگ واعلام حضور هنرمندانه و بلند پروازانه ژان و گروهش بود.

در سال 1968 ژان میشل پایان نامه خود را تحت عنوان " فاوست در ادبیات و در موسیقی" با بهره گیری از گوته شاعر و برلیوز آهنگساز برجسته قرن نوزدهم میلادی فرانسه به تحریر در آورد .

سپس از کنسرواتوار فرانسه جدا و دوران تحول موسیقی را در خود جستجو کرد.پیر شافر رییس شرکت تحقیقاتی

G.R.M

که کارش تحقیق و مطالعه علمی و عملی در باره استفاده موسیقی و صوت از پیش ضبط شده در آهنگ سازی و تولید ابزار ها و پنل های تولید - پردازش و میکس صدا بود از ژان دعوت به همکاری کرد و این همان دوران آشنایی او با تحول در موسیقی بود .

در همان روزها یعنی سال 1968 میلادی سال انقلاب دانشجویی در پاریس شکل گرفت و در بیشتر کشور های اروپایی هنرمندان به خصوص جوانان سعی در ایجاد فضاها و فرم های به دور از سنتهای دوره ایی و تکراری داشتند . همان موقع ژان در برنامه تحقیق پیر شافر شرکت میکند و اینگونه با روش های الکترو آگوستیک در موسیقی آشنا میشود.ژان دیگر میدانست چگونه با نوار الکترونیک ازاصوات و موسیقی های آماده جدا نوعی موسیقی کامل و یکسان را بسازد .

در همین حین آهنگ

Happiness is a Sad Song

را برای خانه فرهنگ تهیه نمود که این کار به طور رسمی پخش نشد . ژان در سال 1969 موفق شد تا اولین کار هنری حرفه ایی موسیقی خود را به نام

La Cage

و یک سال پس از آن در سال 1970 میلادی اثر دیگری را تحت عنوان

Erosmachine

را ضبط و پخش نماید. در پی این آثار او از شرکت

G.R.M

جدا میگردد و در گروه

Triangle

مشغول به ساخت جلوه های صوتی الکترونیک میشود.

یک افتخار ماندگار برای ژان ثبت میگردد و آن اجرای برنامه زنده به عنوان جوانترین هنرمند در برنامه بازگشایی اپرای

Palais Gardnier

پاریس اجرای اثری هنری و موسیقیایی به نام

Aor

که در زبان عبری به معنای نور می باشد .این کار هنری از هفت قطعه برای هفت رنگ رنگین کمان آماده گردیده وطراحی رقص آن توسط نورمن اشموکی انجام شده بود.

ژان کوچلوی سابق که میل و رغبتی به موسیقی نداشت اکنون در سن 58 سالگی با چهره ایی جوانتر از سن واقعیش به عنوان یکی از پیشگامکان و پر تجربه ترین موزیسین در سبک موسیقی الکترونیکی مطرح میباشد. او از نوآوران و بدعت گذاران برگزاری کنسرت های زیبا و رویایی در فضای آزاد به وسیله نمایش نورهای لیزری و آتش بازی به همراهی موسیقی با معماری و محیط اطراف و پیرامون می باشد.

به این ترتیب باید گفت ژان به خوبی توانسته با استناد بر موسیقی کلاسیک رابطه محکم و قوی را بین موسیقی الکترونیکی و هنر معماری ایجاد نماید .

نماید.

نوازنده : اتمار لیبرت

         اتمار لیبرت تلفیقی از احساسات و موسیقی

اتمار لیبرت نوازنده گیتار کسی که ساز در دستش مثل برده ایی در دست اربابش می ماند در سال 1963 در شهر کلن از کشور ژرمن ها و نازی ها یعنی آلمان به دنیا آمد.

اتمار هنگامی که به سن دوازده 12 سالگی رسید شروع به یادگیری و نواختن گیتار کرد . وی موسیقی را به طور علمی و اصولی به سبک کلاسیک در مدرسه

Musikhock Schule Rhei Nische

در دوران تحصیلات موسیقیایی آنچنان با احساس پنهان خودش با سیم های گیتار غرق می شد که صدای زیبای سازش او را آشکار می ساخت.

اتمار لیبرت به دنبال اتمام تحصیلاتش اقدام به مسافرت های پر بار و آموزنده ای به نقاط مختلف اروپا نمود که همین عامل موجب شد تا وی از موسیقی های روسیه و اسپانیا الهام تازه ایی بگیرد و هنر فلامنکو را برای خودش جان دهد.

تمامی اینها با احساسات عمیق و لطافت های هنری زندگیش میسر گردید.

نکته جالب اینجاست که لیبرت با آن همه تجربه و از همه مهمتر علم در موسیقی کلاسیک و

Jazz & Groove

چنان شیفته فلامنکو می شود که در سال یکهزار و نهصد و هشتاد و شش به راحتی تمامی آنان را کنار میزند و با اقامت در سانتا فی ایالت نیومکزیکو آمریکا در کنار کار در رستوران های آنجا مشغول به تکمیل و شناخت و ساخت نوعی موسیقی فلامنکو میگردد که بتواند جذابیت خاص برای عام نه تنها مردم منطقه ایی خاص بلکه همه مردم جهان با یک نگاه خاص داشته باشد .

لیبرت در سن 25 سالگی یعنی سال 1988 اولین گروه موسیقیایش را به نام

Luna Negra

Marita Shadoe & Storms

ارائه نمود .

بعد از این بیشتر رادیوهای غرب آمریکا که تمایل به موسیقی

New Age

داشتند شروع به پخش آهنگ های آلبوم اتمار نمودند که در نهایت موجب امضاء قرارداد با مسئولین کمپانی معتبر

Highter Octave Records

میگردد .

آلبوم اول اتمار لیبرت با اجرای مجدد به نام

Nouvaeau Flamenco Nv

به همه دنیا عرضه میگردد .

سال های 1989 و 1990 اوج اتمار بود :

آغاز محبوبیت و شهرت بین المللی با اجرای مجدد آلبومش و درخواست برای اجرای کنسرت های فراوان و متعدد وقرار گرفتن آثار گروه اتمار لیبرت در رتبه سوم موسیقی آمریکا اثبات کننده پرواز در اوجش می باشد .

اتمار پا را فرا تر میگذارد و رو به سبک تلفیقی با موسیقی فلامنکو می آورد .

در سال 1992 لیبرت به همراه گروهش آلبوم جدیدی را با نام

Solo Parati

را به دوستدارنش تقدیم کرد . اعتبار اتمار و آلبوم تازه اش آنچنان بالا بود که در یکی از قطعات آهنگساز و نوازنده و خواننده بزرگی به نام سانتانا با او همراه شد.

این اعتبار تا جایی پیش رفت که ناتالی کول دختر نتکین کول خواننده بزرگ و معروف با اجرای آهنگ

Unforgetable

از آثار پدرش با او هم صدایی کرد.

این معروفیت و محبوبیت آنچنان شد که کمپانی های بزرگ درخواست اجرای کنسرت در سر تا سر اروپا و همچنین آمریکای جنوبی را توسط اتمار لیبرت خواستار شدند .

همه کنسرت ها با موفقیت چشمگیر و تکان دهنده روبرو گردید.

وی با گروهش کار تلفیقی جدیدی را با نام ساعاتی بین شب و روز تلفیقی از سبک های

Soul & Blues

خلق نمود .

باز هم موفقیت و باز هم اعتبار و شهرت روزافزون :

آلبوم دیگری با نام

Euphoria

به خاطر اجراهای متنوع و نوع میکس از اتمار و گروهش در صدر آلبوم های موسیقی و رقص محلی در سر تا سر دنیا قرار میگیرد .

تسلیم عشق و به دنبال آن بارسلونا آلبوم های غوغا برانگیز او بودند.

شبهای گرانادا یکی دیگر از خاطره انگیزترین کارهایش محسوب میگردد .

آلبوم بعد از باران که در آن احساسات نهفته لیبرت و گروهش در آن نمایان می شود...

و باز هم هواداران و دوستدارن اتمار لیبرت منتظر کسب اعتبار بیشتری با اجراهای جدیدتراز جانب او می باشند .

به راه انداخت و یک سال بعد اولین اثر حرفه ایش را به نام
فرا گرفت.