موسیقی و نامداران

آشنایی با نامداران موسیقی

موسیقی و نامداران

آشنایی با نامداران موسیقی

یغما گلرویی در ترانه نمایش

یغما گلرویی در ترانه نمایش

نمایش

آدما بگین بدونم چرا سانس شب بلنده

چرا خورشید داره نور به روی بخچمون می بنده

سیب باغ قصه کاله بازی روی پرده لاله

تو سکوت تو این نمایش نمره ترانه چنده

آدما به جای دیدن ما فقط تخمه شکستیم

چشمامون وا گذاشتیم در مغزامون بستیم

قهرمان قصه خسته داد کشید با لب بسته

آدمی مونده تو قصه ما نگفتیم که ما هستیم

کفر نکنین اگه قرق با یه پشه شکسته شه

اگه یه وقت میون فیلم پرده صحنه بسته شه

کفر نکنین اگه به دل یه نمره ردی بدن

جایزه شب به یک ستاره بدی بدن

آدما تو این نمایش نقش ما فقط نگاهه

سوزن ریز حقیقت میون انبار کاهه

کوره راهه بی ستاره راه به هیچ جایی نداره

ما نمی رسیم به مقصداین دیگه آخر راهه

آدما شاید یه روزی آخر یه فیلم تازه

برسیم بالای تقویم اونجا که روزا درازه

آسمون اونجا صافه دشنه هاش توی غلافه

اونجا قهرمان فیلمم مث ما ترانه سازه

واقعیتی انکار ناپذیر :

زندگی انسان سر تا پا نمایش است به جز بندگی خداوند یکتا و قادر که واقعیت است .

یغما گلرویی شاعر و نوازنده گیتار کلاسیک فریاد واقعیت های امروز با نگاهی به آینده ی پیش رو می باشد .

کسی که با عشق به آنچه که میداند و ایمان دارد هدف را نشانه می رود و نتیجه آن ترانه هایی که می سراید .

ترانه هایی که بزرگترین آهنگسازان و خوانندگان در زمینه پاپ و راک ایران را مجذوب ساخته اند .

یکی از این ترانه ها فریادی با نام نمایش که توسط یغما سروده شده و با آهنگسازی و خوانندگی رضا یزدانی سر داده

و با تنظیم حمید رضا صدری به رسایی رسیده است .

آهنگی که در اردیبهشت سال هزارسیصد و هشتاد و دو البته بعد از این که چند سال در انتظار مجوز وزارت ارشاد اسلامی بود

در قالب آلبومی به نام پرنده بی پرنده که تمامی ترانه های آن آلبوم با مضمون و هرکدام فریادی بلند توسط یغما سروده شده بود

عرضه گردید و با توجه به نوع ترانه ها و موسیقی و حتی صدای خواننده بیشترین طرفدار را جذب خود کرد .

خیلی ها این آلبوم را اثری ماندگار و بی رقیب در موسیقی راک با نگاهی نو در ایران و بین ایرانیان می دانستند .

حال بعد از گذشت سه سال با وجود واقعیتی که در ترانه نهفته هست متاسفانه به فراموشی سپرده شده و تنها تعداد اندکی

که طرفدار چنین تفکرات و شاید آثار یغما گلرویی و رضا یزدانی باشند در ذهن خود جا داده اند و هر روز با آن فریاد می زنند که

زندگی یک صحنه نمایش می باشد ودر نهایت همه مثل همدیگر هستیم و در یک نقطه قرار داریم و تمامی ادعاها پوچ و بی معناست .

گواه این مطلب :((کفر نکنین اگه قرق با یه پشه شکسته شه))

تنها عشق به آن واقعیتی که ایمان داریم زندگی را می سازد .

و در آخر این یک قسمت از شعر شاید برای تمامی معنا ها کافی باشد :

چشمامون وا گذاشتیم در مغزامون بستیم ...

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد