بابک ریاحی پور
بابک ریاحی پور در مرداد ماه سال یکهزارو سیصد و چهل هشت در تهران متولد شد.
بابک به عنوان اواین عضو خانواده ریاحی پور به فعالیت موسیقیایی پرداخت .وی در سال یکهزار و سیصد و شصت و پنج عازم کشور آلمان گردید . مدت شش سال در آلمان و یک سال در انگلستان مقیم بود .
در سال هزار و سیصدو شصت هفت در آلمان شروع به فعالیت در زمینه موسیقی کرد .
از همان اول او به نوازندگی گیتار بیس پرداخت.وی بر خلاف میل خانواده موسیقی را به عنوان حرفه اصلی خویش برگزید.
ودرکنارآن باتاسیس یک موسسه انتشاراتی به نام یک مترجم وناشر موفق شناخته شد.
علاقه بابک به سازش اینگونه آغاز شد که از دوران کودکی در هر زمان با شنیدن آثارگروه پینک فلویداز صدای بم ساز گیتاربیس لذت میبرده و او راجلب مینموده است.
وی از همان ابتدا وارد گروههای موسیقی آلمان شد و به دنبال پیشرفت چشمگیرش وارد گروههای معتبرتر و پر طرفدارتری میشود.
به نظراو گیتاربیس بیشتر در گروه نوازی معنای اصلی خود را پیدا میکند به گفته خویش وقتی با دیگران تبادل انرژی میکند احساس آرامش مینماید اوبا توجه به سبک موسیقی راک را پر از شر وهیجان میداند.
ریشه موسیقیایی بابک راک وهوی متال است و اما در پاپ هم فعالیت دارد.وی حتی موسیقی جز را دنبال نمود ولی به دلیل روحیه پر از هیجان وتحرک اش در راک ادامه داد.
در ایران کار خود را با بابک امینی شروع کرد و مدتی بعد کوروش یغماییدنبال نمود.
در سال 1375 گروه آویژه را تشکیل داد و از سال 1377 با خوانندگان نسل جدید پاپ در داخل ایران مانند محمداصفهانی علی رضاعصار خشایار اعتمادی مانی رهنما و...کار کرد.
در سال 1376 به گروه موسیقی راک اوهام پیوست و با استاد محمد نوری صدای ماندگار موسیقی پاپ ایران کار کرد وبا فائقه آتشین(گوگوش)به مدت شش ماه در خارج از کشور نوازندگی کرد.
بابک در جشنواره مهر جایزه ستاره طلایی را به همراه گروه آویژه دریافت کرد.
به امید آنکه هزاران بابک ریاحی پور دیگر در ایران رشد ومورد حمایت قرار گیرند.
فرا میگیرد و در کشور آلمان شش ماه نزد اولی پالک بیس را آموزش میبیند و سپس به صورت تجربی ادامه میدهد. schnee weluweبابک اول هارمونی را مدتی نزدیغما گلرویی در ترانه نمایش
نمایش آدما بگین بدونم چرا سانس شب بلنده چرا خورشید داره نور به روی بخچمون می بنده سیب باغ قصه کاله بازی روی پرده لاله تو سکوت تو این نمایش نمره ترانه چنده آدما به جای دیدن ما فقط تخمه شکستیم چشمامون وا گذاشتیم در مغزامون بستیم قهرمان قصه خسته داد کشید با لب بسته آدمی مونده تو قصه ما نگفتیم که ما هستیم کفر نکنین اگه قرق با یه پشه شکسته شه اگه یه وقت میون فیلم پرده صحنه بسته شه کفر نکنین اگه به دل یه نمره ردی بدن جایزه شب به یک ستاره بدی بدن آدما تو این نمایش نقش ما فقط نگاهه سوزن ریز حقیقت میون انبار کاهه کوره راهه بی ستاره راه به هیچ جایی نداره ما نمی رسیم به مقصداین دیگه آخر راهه آدما شاید یه روزی آخر یه فیلم تازه برسیم بالای تقویم اونجا که روزا درازه آسمون اونجا صافه دشنه هاش توی غلافه اونجا قهرمان فیلمم مث ما ترانه سازه واقعیتی انکار ناپذیر : زندگی انسان سر تا پا نمایش است به جز بندگی خداوند یکتا و قادر که واقعیت است . یغما گلرویی شاعر و نوازنده گیتار کلاسیک فریاد واقعیت های امروز با نگاهی به آینده ی پیش رو می باشد . کسی که با عشق به آنچه که میداند و ایمان دارد هدف را نشانه می رود و نتیجه آن ترانه هایی که می سراید . ترانه هایی که بزرگترین آهنگسازان و خوانندگان در زمینه پاپ و راک ایران را مجذوب ساخته اند . یکی از این ترانه ها فریادی با نام نمایش که توسط یغما سروده شده و با آهنگسازی و خوانندگی رضا یزدانی سر داده و با تنظیم حمید رضا صدری به رسایی رسیده است . آهنگی که در اردیبهشت سال هزارسیصد و هشتاد و دو البته بعد از این که چند سال در انتظار مجوز وزارت ارشاد اسلامی بود در قالب آلبومی به نام پرنده بی پرنده که تمامی ترانه های آن آلبوم با مضمون و هرکدام فریادی بلند توسط یغما سروده شده بود عرضه گردید و با توجه به نوع ترانه ها و موسیقی و حتی صدای خواننده بیشترین طرفدار را جذب خود کرد . خیلی ها این آلبوم را اثری ماندگار و بی رقیب در موسیقی راک با نگاهی نو در ایران و بین ایرانیان می دانستند . حال بعد از گذشت سه سال با وجود واقعیتی که در ترانه نهفته هست متاسفانه به فراموشی سپرده شده و تنها تعداد اندکی که طرفدار چنین تفکرات و شاید آثار یغما گلرویی و رضا یزدانی باشند در ذهن خود جا داده اند و هر روز با آن فریاد می زنند که زندگی یک صحنه نمایش می باشد ودر نهایت همه مثل همدیگر هستیم و در یک نقطه قرار داریم و تمامی ادعاها پوچ و بی معناست . گواه این مطلب :((کفر نکنین اگه قرق با یه پشه شکسته شه)) تنها عشق به آن واقعیتی که ایمان داریم زندگی را می سازد . و در آخر این یک قسمت از شعر شاید برای تمامی معنا ها کافی باشد : چشمامون وا گذاشتیم در مغزامون بستیم ...
رقص
مقدمه ای بر آینده...
به زبان ساده اجرای حرکات موزون همراه با موسیقی را رقص می گویند . رقص همراه با تحولات اجتماعی و تاریخی به اقسام گوناگون در آمده است , برای مثال : رقص روستایی و رقص درباری در طی قرون از یکدیگر متمایز شده اند , اما , بخشی از موسیقی رقص , در کارگاه آهنگسازان تکامل یافته , با زیر و بم ها و پیچ و خم های عالمانه آشنا شده است , که این نوع موسیقی برای رقصیدن نیست ; بلکه قطعاتی است برای کنسرت ; و تنها نشانه ای که از رقص دارد ; احساس و الهامی است از ریتم آن ...
(( ادامه مطلب رقص در هفته های آتی در همین وبلاگ ))
در ادامه خواهیم آورد باس دنس BASSE - DANS وهمچنین والس و ارتباط آهنگسازان بزرگ همچون شوپن با رقص ...