موسیقی و نامداران

آشنایی با نامداران موسیقی

موسیقی و نامداران

آشنایی با نامداران موسیقی

رقص درمانی

رقص درمانی

 

رقص درمانی

رقص یکی از قدیمی ترین شیوه های بیان احساسات آدمی است که هنوز هم جای خاصی را در زندگی انسان دارد. رقص در زمان های گذشته نیز در میان اقوام مختلف و در مناطق گوناگون ایران و جهان به عنوان روش درمانی مورد استفاده قرارمی گرفته و بنا بر شواهد باقی مانده، آگاهی زیادی در مورد قدرت جادویی آن وجود داشته است. استفاده از شیوه رقص درمانی، به معنی امروزین آن، از سال های چهل میلادی در آمریکا رایج شده است. در این روش از هنر رقص و پایه آن یعنی حرکت، برای کمک به استقرار تعادل در وضعیت روحی و جسمی فرد و ایجاد اعتماد به نفس در وی بهره جویی می شود .

از آنجا که خیلی ها با رعایت موازین اخلاقی و عرف جامعه به رقص علاقه دارند چه خوب است که با فواید و کاربرد آن به صورت علمی آشنا شوند و از رقص برای بیهوده گذراندن اوقات خود و در هر مکانی استفاده نکنند .

از اواخر سال های هشتاد استفاده از امکان درمانى رقص در آلمان مرسوم شد و در ۱۹۹۵ میلادى اتحادیه رقص درمانی آلمان تأسیس گردید که کار خود را بر مبناى فلسفه وحدت انسان با جسم خودپایه ریزى کرده است. در آلمان امروزه درمانگران از طریق رقص با گروه های مختلف سنی از کودکان گرفته تا بزرگسالان و افراد مسن، و در موارد گوناگون، برای نمونه در درمان مبتلایان به اعتیاد و یا بیماران مختلف روحی، این روش را بکار می گیرند .

مصاحبه دویچه وله با بهار نادری جامعه شناس

عبارت رقص درمانی که این روزها درباره آن زیاد گفتگو می شود، اصولا به چه معناست؟

رقص درمانی، یعنی درمان از طریق رقص و حرکت، که ترجمه ی

Tanztherapie

است، یعنی رقص، اما نه به آن معنا که یک طراحی رقص وجود داشته باشد، بلکه هر حرکتی که با ریتم انجام بشود، در این مجموعه می گنجد. یعنی کسی ممکن است فقط نشسته باشد و با پایش روی زمین ریتم بگیرد یا صحبت کند و چشمهایش را بهم زند، همه این نوع حرکات با ریتم دراین مجموعه می گنجند. یعنی همه ی این حرکات معنی دارند و به همین دلیل رقصنده هایی که اوایل قرن گذشته رقص هایی را بوجود آوردند که خارج از ساختار رقص های کلاسیک مثل باله و رقص های فولکلور بودند، و بر روی صحنه رقص هایی نشان دادند که فقط حرکتی را بازتاب می داد که در آن گفتار در واقع درون رقصنده بود و بیشتر به تئاتر شباهت داشت، از آنجا دریافتند که می شود از طریق حرکات و منتقل کردن احساسات و اتفاقهایی که در درون انسان می افتد به بیرون، یک طریقه ی درمان پیدا کرد .

رقص درمانی البته سنت بسیار قدیمی دارد، در میان اقوام پیشین، مردمی که خیلی طبیعی زندگی می کردند، مثلا رقص «زار» در ایران و یا رقص هایی که هنوز در میان برخی قبایل آفریقایی وجود دارند. این سنت همیشه وجود داشته که از طریق حرکت و ریتم می شود درمان کرد. همانطور که می دانید زمانی که یکنفر از لحاظ روحی یا جسمی مشکلی پیدا می کند، حرکات و میمیک چهره اش تغییر می کند. بنابراین سلامتی با حرکات و فرم بدن و ریتمی که ما در آن زندگی می کنیم در ارتباط بسیار مستقیم است .

رقص درمانی بشکل فردی انجام می گیرد و یا به صورت گروهی؟

این موضوع به عوامل زیادی بستگی دارد. یعنی شاید افراد خانواده ای به یک درمانگر مراجعه کنند و مشکلی داشته باشند که درمانگر با آن ها بصورت جمعی کار می کند، در واقع در یک گروه. یا اینکه افراد متفاوتی هستند که مشکل مشترکی دارند، آنها می توانند در یک گروه رقص درمانی بشوند. ولی ممکن است کسی هم باشد که بخواهد به شکل انفرادی معالجه شود. می توان در مجموع گفت استفاده از روش رقص درمانی مانند انواع روشهای درمانی دیگر، هم بصورت جمعی و هم بصورت فردی امکان پذیر است .

می شود گفت که رقص درمانی برای گروه خاصی موثر است؟

نادری: برای هیچ گروه خاصی نیست، یعنی می توان واقعا در تمام موارد از این روش استفاده کرد. البته در موارد خیلی جدی بیماری های روانی که بیمار تحت درمان دارویی ست، باید این نوع از معالجه را در تکمیل معالجه ای که بیمار تحت درمان آن است بکار گرفت. یعنی این نوع درمان فقط می تواند بصورت تکمیلی کمک هایی بکند. در موارد دیگر شرایط فرق می کند، یعنی وقتی که فرد مراجعه کننده به آنصورت اختلالات روانی ندارد که تحت درمان دارویی باشد، او با هر مشکلی می تواند از شیوه رقص درمانی برای معالجه اش مدد جوید. برای نمونه فردی که به افسردگی دچار است .

البته افسردگی هم در یک حالتش بیماری ست که درمان آن در بخش روانپزشکی، به اصطلاح دارو ـ درمانی امکان پذیر است. ولی نوعی از آن وجود دارد که خیلی ها در زندگی روزمره می توانند گرفتارش شوند. در هر صورت کسانی که در موارد گفته شده مشکلی دارند، می توانند به درمانگر مراجعه بکنند. رقص درمان ها هم البته بخاطر اینکه بتوانند محدوده کارشان را مشخص کرده و بطور تخصصی کار کنند، هر کدام در حیطه معینی عمل می کنند. فرض کنید کسی که بیشتر با بچه ها و نوجوانان کار می کند و در زمینه درمان آنان تجربه کسب کرده، دیگری در بیمارستانهای روانی تخصص اش را گرفته و او باز با بخش بیمارهای دیگر سروکار پیدا می کند و همینطور به نسبت زیر مجموعه هایی که در مسایل روانی وجود دارد، درمانگر هم حوزه کار خودش را تعیین کرده و در آن تجربه کسب می کند .

اصلا رقص درمانی در واقع برمی گردد به اولین حرکاتی که در انسان بوجود آمده، یعنی از شکل گرفتن سلول تا تکامل جنین و تولد و حرکات اولیه ی نوزاد، همه ی اینها یعنی جریان یک انرژی در طبیعت. حرکات روزمره ی ما هم از این جدا نیست، یعنی فرض کنید قلب حرکات و ریتم خاصی باید انجام بدهد، این حرکات اگر منظم باشند شما احساس خوبی دارید و اگر منظم نباشند، آن را حس می کنید و به یک پزشک مراجعه می کنید. حالات روحی هم بی ارتباط با این جریان انرژی نیستند. در جایی که از انرژی درون جسم استفاده ی درستی نشود، مشکل ایجاد می شود .

برای نمونه فرض کنید دهقانی که در مزرعه کار می کند و مرتب در فعالیت است. یعنی با طلوع آفتاب بیدار می شود و با غروب آفتاب به منزلش برمی گردد و زندگیش ریتم خاصی را دارد و تمام ارگانهای بدنش هم با این ریتم در ارتباط است و روحیه اش هم در ارتباط با همان ریتمی است که خواب و نظم غذا خوردنش ونظم حرکاتش در کار دارند. حالا فرض کنید انسانی که اینهمه انرژی دارد و این انرژی باید در گردش باشد، بشکلی محدودیت برایش ایجاد شود. مثلا کودکی که اجازه ی بازی ندارد، یا اجازه ی هر نوع بازی را ندارد، مثلا نمی گذارند بدود یا جایی برای دویدن ندارد و یا فرض کنید اصلا از او نمی خواهند که آن انرژیی را که دارد در جریان بیندازد. این انرژی در بدن محدود شده و در آنجا ایجاد سد می کند. مسلم است که این سد در روحیه نیز تاثیر می گذارد. زمانی که از طریقی این سدها را برداریم، فرض کنیم از طریق حرکات خاصی یا آموزش موسیقی، و جریان این انرژی را دوباره تحریک کنیم، در آن شخص احساس زندگی ایجاد می شود و باعث می شود این احساس در کار روزمره اش، در درسش، در زندگی اش با افراد دیگر، با محیط اطرافش نقش بازی کند و کیفیت زندگی اش را بالاتر ببرد .

یعنی می توانیم بگوییم که رقص و یا کلا حرکت جسمی به دلیل به جریان انداختن این انرژی، باعث علاقمندی به زندگی می شود؟

نادری: صددرصد، برای اینکه زندگی یعنی حرکت و این حرکت باید در مسیری باشد که ذهن من، بدن من، اندازه ی بدن، فعالیت مغز من آنرا در خواست و طلب می کند. در حالیکه اینها ارتباط شان با یکدیگر قطع شود، یعنی اگر آن فعالیتی که فرضا از بدن من برمی آید انجام ندهم، مثلا اگر فرض کنیم یک آدم سالم تمام روز پای کامپیوتر بنشیند، همین نشستن پای کامپیوتر و یک جنبه ای نوع حرکت، یعنی در حالی که انسان فقط نگاهش و دستهایش کار می کنند و تمام بدنش بی حرکت است، هم در روح و هم در جسم ایجاد اختلال می کند. برعکس آن، یعنی وقتی انجام حرکات به بدن نیرومند و سالم برگردد، آنوقت این حرکات می توانند فرد را به زندگی علاقمند کنند ، نشاط به او بدهند و به انجام کارهای مختلف وادارش کنند، کمااینکه دیگر او نتواند در روز هشت یا نه ساعت را فقط روی صندلی بسربرد .

البته رقص درمانی احتیاج به یک مربی دارد، یعنی کسی که به او درمانگر و هدایت کننده ی آن حرکات می گویند. من به این سوال دو جواب می دهم. یکی اینکه رقص در هرصورت خوب است. فرض کنید شما صبح که از خواب بیدار می شوید، نواری بگذارید و شروع کنید به رقصیدن. اصلا خود این عمل در همان روز، در تمام طول ساعات روزتان کلی نشاط می آورد. ولی اگر شما بخواهید به مشکل خاصی بپردازید، مثلا شما از افسردگی اسم بردید، در اینموارد حتما نیاز به یک هدایت کننده وجود دارد. بخاطر اینکه کسی که افسرده است اگر شما صدتا نوار خیلی زیبا هم برایش پخش کنید و موسیقی خیلی عالی ای هم برایش اجرا کنید، ممکن است تاثیر کمی روی او بگذارد، ولی نمی تواند آن اتفاقی را که در درونش می افتد، به بیرون منتقل کند .

این جنبه ای است که رقص درمانی خیلی روی آن تاکید دارد، یعنی اینکه شما این احساس را از درون به بیرون منتقل کنید، یعنی ارتباط با بیرون را دوباره برقرار کنید. برقرار کردن این ارتباط با بیرون از یک آدم افسرده خودبخود برنمی آید. درمانگر در واقع باید خیلی با احساس همدلی با کسی که حرکات و ریتم بدنش به دلایلی محدود شده و به بیرون منتقل نمی شود، برخورد کند. اگر دیده باشید افرادی که افسردگی دارند خیلی بی حرکت می شوند و حتا در موارد شدید آن افسردگی می تواند انسان را نیمه فلج کند. انسان افسرده میمیک صورتش به کلی تغییر می کند و تبدیل به نوعی ماسک می شود.‌ شما نمی توانید با موسیقی خاصی یکمرتبه این شخص را به فعالیت وادارید. این شخص باید به مرور زمان از درون حرکت را حس کند، خودش را لمس کند و خودش را احساس کند و این یک پروسه ی طولانی مدت است .

مصاحبه دویچه وله با بهار نادری جامعه شناس

آهنگساز : بابک بیات

زنده یاد بابک بیات

آهنگساز : زنده یاد بابک بیات

آسیمه سر رسیدی از غربت بیابان

قبل از آغاز این مطلب درگذشت آقای موسیقی فیلم ایران را به همه ایرانیان تسلیت می گوییم .

توجه : این مطلب قبل از بیماری استاد آماده گردیده است و هنگامی در روز یکشنبه به تاریخ چهارم آذر ماه سال یک هزار و سیصد و هشتاد و پنج هجری خورشیدی که قصد به روز رسانی این مطلب در همین پست داشتم خبر فوت استاد به گوش من رسید اما باور نکردم و متاسفانه سرویس های خبری و رسانه ملی ایران یعنی صداوسیما خبر درگذشت استاد و آقای موسیقی فیلم ایران را تایید کردند . نمیدانستم که امید بهروزی برای استاد تنها باید آرزویی دیگر دست نیافتنی در این دنیا باشد و باید در آخرین لحظه ها تسلیت را جایگزین این واژه نمایم .

همان گونه که حال امیر تاجیک باید با حسرت به آرزوی دست نیافتنی خود بنگرد که دیگر استاد نیست تا فقط یک آهنگ برای او بسازد . دیگر مانی رهنما که در حکم پسر بزرگش بود در عزای بزرگ مرد موسیقی ایران باور ندارد که بدون بیات باید راه خود را دنبال نماید . شاید هنوز پسران دوقلوی بابک بیات در فکر این هستند که چگونه پدرشان می تواند آرزوی موفقیت آنان را در موسیقی فیلم در اوج محبویت جهانی از نزدیک ببیند .

بابک بیات بی نظیر بود که شاید تا مدت های طولانی هیچ کس نتواند ذره ایی از خود او شود .

ایرج جنتی عطایی نیمه سیب خود را گم کرده است و حامی در وصف او باید با هق هق شب گریه ها لالایی بخواند .

اکبر آزاد دیگر نمی تواند همچون آسیمه سر ترانه ایی برای ملودی های زیبای استاد بنویسد .

هنوز گریه و هنوز ناباوری از رفتن یک دوست نه تنها برای اهالی موسیقی ایران بلکه برای تمام مردم ایران که او را برای حرمت و عشق به ولایت عشق به خوبی می شناختند و قدر شناس او بودند و بعد از او خواهند ماند .

بار دیگر غم از دست دادن عزیز موسیقی ایران را به همه مردم موسیقی دوست و هنر شناس ایران قدرشناس تسلیت عرض می نماییم .

بابک بیات با بهرمندی از فیزیک صدایی خوب و در عین حال زیبا به جای خوانندگی جذب دنیای آهنگسازی می گردد .

بابک آنچنان در کارش غرق می شود که به یکی از بزرگترین آهنگسازان موسیقی فیلم در جهان موسیقی مبدل می گردد .

این تنها مقدمه کوتاه ایی برای شناخت استاد بابک بیات که نیازی به معرفی ندارد می باشد .

وی در آخرین ماه از اولین فصل بهار یعنی خرداد ماه سال یک هزار و سیصد و بیست و پنج 25 هجری خورشیدی در شهر تهران قدم به این دنیای خاکی می گذارد .

در یک سالگی خانواده او به خیابان هفده شهریور سه راه شکوفه خیابان کرمان نقل مکان می کنند .

بابک بیات بعد از دوران خردسالی برای آغاز تحصیلات ابتدایی در مدرسه ایی در همان محل ثبت نام و تا پایان دوران متوسطه در همان جا برای فرداها تلاش می کند .

از همان طفولیت علاقه به خواندن و موسیقی در بابک به چشم می خورد .

در سن هفده سالگی این علاقه توسط یکی از دوستانش به نام میلاد کیایی به آشنایی بانت موسیقی می انجامد . در واقع میلاد کیایی اولین گام حرفه ایی بودن را به او آموخت . بابک دیگر راه خود را پیدا کرده بود و هدفمند به سمت فرداها قدم های خود را محکم و استوار می گذاشت .

آشنایی او با خانواده ایرج جنتی عطایی سبب تشویق او از سوی آنان می گردد.

در حدود سن بیست 20 سالگی توسط یکی دیگر از دوستانش به خانم باغچه بان معرفی می شود و در کلاس های شبانه هنرستان موسیقی در نزد همین استاد به فراگیری علمی موسیقی می پردازد .

بابک آنچان پیشرفت می نماید که وارد دسته کر اپرا و کر ملی می گردد .

در واقع بابک بیات موسیقی واقعی را از همین جا شناخت .

وی در چند اپرا شرکت می نماید که از آن جمله باید به اپرای ( کاوالریاروستیکا ) ( دلاور سهند ) کاری از احمد پژمان و ( ایل ترو واتوره ) و تعدادی اپرای دیگراشاره نمود .

حالا بعد از این مراحل آرام آرام علاقه وافر او به موسیقی فیلم نمایان می شود .

جوانی 25 ساله بود که موسیقی متن فیلم را با موسیقی فیلم (( خورشید در مرداب )) از ساخته های م . صفار آغاز نمود . یک سال بعد با جدیت تمام برای فیلم (( برهنه تا ظهر با سرعت )) با کارگردانی خسرو هریتاش موسیقی ساخت .

با نوشتن موسیقی سریال چنگک کاری از جلال مقدم پایش به تلویزیون هم کشیده می شود .

او بخشی از موفقیت خود را مدیون محمد اوشال در یادگیری و پیشرفت چشمگیر در موسیقی فیلم می داند .

نوار موفقیت های استاد بابک بیات در بعد از انقلاب هم ادامه پیدا می کند . نوار کاست خروس زری پیرهن پری نوشته احمد شاملو از انتشارات ابتکار اولین کار هنری بیات در بعد از انقلاب بود .

اولین موسیقی متن فیلم را در دورا بعد از انقلاب ایران با فیلم مرگ یزدگرد کاری از بهرام بیضایی استاد سینمای ایران شروع می کند .

اما این شروع با یک سکوت یک سال ونیمه همراه می گردد . با ساخت موسیقی برای فیلم نقطه ضعف از محمد رضا اعلامی این سکوت شکسته می شود .

همکاری با کارگردانان بزرگ سینما و تلویزیون و مشارکت در پروژه های بزرگ سینمایی در زمینه موسیقی متن فیلم او را شاخص تر نمود .

از جمله کار هایی که بر روی سریال ها انجام داده و در بین خاص و عام مردم زبانزد می باشد می توان از سریال ولایت عشق ساخته مهدی فخیم زاده که با صدای زیبای محمد اصفهانی و دستیاری یکی از فرزندان دوقلویش به نام بامداد بیات همراه شده و همچنین سریال سلطان و شبان کاری از داریوش فرهنگ نام برد .

آهنگ گذاری بر روی آثار" سکوت سرشار از ناگفته هاست " و" چیدن سپیده دم " احمد شاملو برایش بسیار ارزشمند بودند .

موفقیت و پیشرفت پسران دوقلویش بامداد و باربد او را به خاطرات شیرین زندگیش یعنی شروع فعالیت ها و امیدوار بودن به آینده در دوران جوانیش خواهد برد در کنار همین خاطرات خوب او تلخ ترین خاطره زندگیش را مرگ فرزند خردسالش به نام مانی در دهه پنجاه 50 میداند . که هنوز سنگینی این غم بر روی شانه هایش سنگینی می کند .

روابط حسی و عاطفی مثبت و همدلی او با همسر و پسران و دختر هنرمندش در زندگی شخصی و خانوادگی از نکات ارزنده این هنرمند بزرگ می باشد .

مجموع فعالیت های بابک بیات آهنگساز سه دهه اخیر به طور مختصر و کوتاه :

ساخت دهها ترانه و حضور در بیش از صد فیلم سینمایی به عنوان آهنگساز و تدریس موسیقی فیلم در دانشگاه های تهران می باشند .

استاد بیات از آهنگسازان مولف و صاحب سبک موسیقی که آثار زیبایش از یک درون گرایی و احساس منحصر به فرد و خاصی برخوردار می باشد .

بابک بیات شاگردان بسیار زیادی و ارزنده ایی را در جامعه موسیقی ایران امروزی پرورش داده اند از آن جمله که میان جوانان و مخاطبان فهیم ایران زمین مطرح می باشند : مانی رهنما و حامی در زمینه خوانندگی و ستار اورکی و موثقی همچنین فرزندانش بامداد و باربد در آهنگسازی اشاره نمود .

گفته ها و ناگفته ها از استاد بابک بیات بسیار زیاد هستند و این تنها بخش کوچکی از آنان بود .

به امید بهروزی برای او دوستدارنش

نمیدانستم که امید بهروزی برای استاد تنها باید آرزویی دیگر دست نیافتنی در این دنیا باشد و باید در آخرین لحظه ها تسلیت را جایگزین این واژه نمایم .

او با این همه اعتبار در نزد اهالی هنر بسیار ساده - زیبا و مردمی

مجید اخشابی

او با این همه اعتبار در نزد اهالی هنر بسیار ساده - زیبا و مردمی فکر می کند .

او اجراهای بزرگ خود را از شهرهای مختلف اسپانی گرفته تا ژاپن هند انگلیس روسیه و مراکز معتبر جهانی را تا به حال به رخ چه کسی کشیده است ؟!...

در معرفی او چنین بیان شده :

در دی ماه سال 1351 در خانواده ایی هنردوست در شهر تهران چشم به جهان گشود علاقه او به موسیقی در سنین کودکی به حدی بود که صدای هر سازی خصوصا سنتور وی را شدیدا تحت تاثیر قرار میداد .

برای شناخت واقعی او باید به گذشته رجوع نمود همکاری با استاد محمد رضا شجریان - استاد علی رضا افتخاری - استاد عبداحسین مختاباد - حسام الدین سراج - جلال الدین محمدیان - بهرام حصیری - محمد اصفهانی - هوروش خلیلی - پری زنگنه و اساتید برجسته موسیقی ایران همه و همه اندکی از اعتبار واقعی او می باشند اما وی هم چنان خاکی و مردمی با عام مردم ماندگاری را خواسته است .

در ادامه چنین باید بنویسیم که :

علاقه مجید به سنتور تا حدی نمایان می گردد که در سن 9 سالگی میتواند با استفاده از وسائل ابتدایی مثل نخ ماهیگیری به صورت دست و پا شکسته چیزی مثل یک سنتور درست کند و با صدای آن مدتها خود را به دنیایی دیگر ببرد .

پدر و مادر فهیم او وقتی این علاقه وافر را در مجید می بینند برایش یک ساز سنتور واقعی نه شبیه سازی شده تهیه می نمایند .

یک نکته بسیار جالب این بود که مجید بدون هیچگونه آموزش قبلی توانست سنتور خود را به درستی و صحیح کوک کند و به زیبایی بنوازد .

او نمیتوانست مربی و استادی برای آموزش این ساز داشته باشد تنها دلیل برای فراهم نبودن چنین موقعیتی سکونت خانواده اش در یکی از شهرستان های شمال کشور بود که در آن زمان امکان پذیر نبود .

اما مجید بیکار ننشست و با مراجعه و پیگیری کتاب ها و نوارهای کمک آموزشی در مدت کوتاهی به پیشرفت قابل توجهی دست یافت .

اسعداد او اینگونه نمایان میگردد که در کنار نوازندگی به صورت خودآموز به فراگیری هنر آهنگسازی و خوانندگی با پشتکار و جدیت تمام پرداخت و به اجبار خود استاد خود گردید . این امر مهم به راحتی و برای هرکس قابل دسترسی نمی باشد .

حالا دیگر می توانست به فعالیت حرفه ایی در زمینه ایی که به آن بسیار علاقه مند بود روی بیاورد .

او از سال 1370 هجری خورشیدی در وطن زیبایش ایران فعالیت حرفه ایی خود را در زمینه های آهنگسازی تنظیم نظارت بر ضبط و تولید آثار موسیقی و همکاری با اساتید موسیقی آاز نمود .

انتشار آثار متعدد در گونه ها و فرم های مختلف موسیقی به صورت کاست و سی دی گواه از شروع موفقیت های چشمگیر از یک جوان به نام مجید اخشابی در عرصه موسیقی می باشد .

مجید از سال 1375 اقدام به تشکیل گروه هنری مهرآوا می نماید و پیرو آن همکاری خود را با صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران آغاز نمود . برگزاری کنسرت های متعدد و موفق موسیقی در ایران و همچنین مراکز معتبر علمی و فرهنگی کشورهایی چون انگلستان - روسیه - اسپانیا - ژاپن ( فستیوال مین اون ) - کره - هندوستان - مالزی و نقاط دیگر دنیا نشان از محبوبیت او نزد اهالی هنر و عام مردم میباشد .

باید به یک کطلب اعتراف نمود و آن هم اینکه مجید از لحاظ شخصیتی فردی بسیار با صداقت و به زبان سادهتر انسانی خاکی می باشد و دلیل این که او با توجه به سابقه - سطح سواد - تجربه و درخشش هایش هیچ گاه در برابر عام مردم از هیچ کدام از موقعیت هایش به عنوان برگ برنده برای افزایش شهرت استفاده نکرد و اینگونه به نظر میرسد که براش محبوبیت و معرفی در میان عام مردم از طریق آهنگ زیبای سریال گمگشته لذت بخش تر باشد تا این که به همه بخواهد بگوید من چه ها کردم و چه ها خواهم کرد کسی که در موسیقی همراه با مردم ماند و همگام با مردم و بهرگیری از دانش موسیقی به پیش می رود .

پس ما هم به آثار شناخته شده او نه برای اهل هنر موسیقی بلکه برای تمام مردم عزیز ایران اشاره ایی خواهیم نمود : گمگشته - همراز - چهره های ماندگار - محله بنده نواز - خانه به دوش - عروج و آن هایی که مردم خودشان بهتر می دانند و بیشتر این آثار برای مردم و در رسانه ملی تهیه و پخش گردیده است .

حالا دیگر مجید خوب می داند که موسیقی از جانب او برای قشر خاصی نیست و باید همه را راضی و خشنود از کارهایش سازد کارهایی که بیشتر با ترانه های استاد علی معلم به زیبایی میرسند.

اگر بیشتر از مردم در باره او نام می برم به این خاطر است که جز معدود کسانی می باشد که به جرات میتوان نوشت و گفت او با این همه ادعا اما ساده و برای مردم زندگی میکند و با دلش میخواند .

از اجراهای مختلف و معتبر او در سئول کره - بارسلون و مادرید اسپانیا -مالزی - منچستر انگلستان و دریافت گواهینامه اکسلن از مرکز اسلامی منچستر - دانشگاه سن پترزبورگ و شهر مسکو روسیه - فستیوال مین اون وهفت کنسرت در شهرهای توکیو - هیروشیما - ناکازاکی اوساکا - ناگویا - فوکواوکا و دریافت لوح تقدیر و سپاس -کنسرت در سالن رویال فستیوال های لندن - هندوستان در دانشگاه های همدرد - جنیو - جامع و دریافت لوح تقدیر - کنسرت در دانشگاه گیرنه قبرس و دریافت لوح تقدیر به حداقل می توان نام برد و افزود که با این همه افتخار باز هم سخن بر لب نیاورده و تنها به عشق مردم مانده و خوانده است . با این همه مدرک باز هم نمی شود ادعا نمود که او یک خواننده مردمی می باشد ؟!

با آرزوی خوبی ها و روزهای شیرین تر برای مجید اخشابی